به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، فیلم یتیمخانه ایران به کارگردانی و نویسندگی ابوالقاسم طالبی امسال بر روی پرده سینماهای کشور قرار گرفت.
فیلم از آن جهت اهمیت پیدا کرد که توانست بزرگترین سانسور قرن در خصوص جنایات وحشیانه انگلیس خبیث درباره ایران را به تصویر بکشد چرا که خیلی از جوانان و شاید حتی نسلهای گذشته انقلاب هم درباره آن حادثه آنگونه که باید چیزی نشنیده بودند و یا حداقل از کنار آن مثل خیلی از اتفاقات ریز و درشت دیگر به سادگی عبور کرده و در جامعه چیزی از این حادثه به خوبی منتقل نشده بود.
جای تأسف آنجاست که بعد از سالها، درباره این جنایت هولناک اثری ساخته نشده بود تا این که ابوالقاسم طالبی با ساخت فیلم یتیمخانه ایران باعث شد جزئیاتی از جنایاتی که بر کشورمان گذشته است، روشن شود.
بعد از اکران این فیلم، جمعی از جوانان انقلابی دوربین در دست گرفتند تا از زاویهای دیگر مظلومیت این فیلم و نیز موضوع به آن پرداخته شده را به تصویر بکشند تا شاید درباره این بلای بزرگی که بر سر کشورمان آمده است بیشتر دقت کنیم.
گفتوگوی خبرگزاری فارس با محمدرضا فرزادمهر کارگردان مستند کوتاه «متنفرم»در ادامه آمده است:
چطور شد که به فکر ساخت اثری با این مضمون افتادید؟
ابتدا اجازه بدهید کمی راجع به شاهکار سینمای ایران صحبت کنم، به یتیمخانه ایران میگویم «علمدار سینمای ضداستعمار» اولین فیلمی که به جنایت تاریخی استعمار پیر در حق ملت مظلوم ما پرداخت.
شخصاً بر این باورم که ابوالقاسم طالبی با ساخت یتیمخانه، بهشتی شد، کاری به مؤلفههای سینمایی این اثر ندارم. دلم میخواهد نه از در آمدن بازیها صحبت کنم نه از طراحی و اجرای دکور فوقالعاده، دکوپاژمطلوب، نور و صدای مثالزدنی، چهرهپردازی خوب، میزانسن به یاد ماندنی، قصه تأثیرگذار و گیرا، ریتم جذاب، تصویر خارقالعاده، ویژوال محشر، کارگردانی ناب و... .
دلم میخواهد فقط و فقط با «دلم» این فیلم را ببینم. چون معلوم است از دل برآمده است و گویند از دل بر آمده را که لاجرم بر دل نشیند.
میگوئل لیتین را باید بشناسید. یکی از بزرگترین و شناسنامه دارترین کارگردانان آمریکای جنوبی است. ایشان پس از چند بار تماشای یتیمخانه آن را صمیمانه تحسین کرده است! این خیلی حرف بزرگی است.
به نظر شما استقبال از یتیمخانه آنگونه که انتظار بود در داخل اتفاق افتاد؟
*نامهربانیهایی در فاز پخش و اکران در حق فیلم روا داشته شده است
متأسفانه استقبال به اندازه کافی نبود، شاید برخی تصور کنند علت عدم استقبال از یتیمخانه، به ضعف ساختاری و قصه آن باز میگردد. در صورتی که باید گفت عدم استقبال، بیش از هر چیز در دو علت نهفته است: اولا تغییر ذائقه مردم نسبت به آثار ارزشی و علیالخصوص تاریخی و سیاسی که خود نمودار وقوع نفوذ فرهنگی در جامعه است و ثانیاً نامهربانیهایی که در فاز پخش و اکران در حق فیلم روا داشته شد.
اندر باب علت اول باید گفت که از سال 76 که به جریان شناسی سینمای ایران نگاهی بیاندازیم در خواهیم یافت که عشقهای مثلثی و مربعی، جدال دو دختر بر سر یک پسر یا دو پسر بر سر یک دختر، ارتباط مردان متأهل با زنان مجرد، خیانت، تمسخر تدین و... سایر مضامین اباهه گرانه و سکولار، حکایت رایج سینماست. البته در این میان چند اثر دفاع مقدسی و سینمای اجتماعی و طنز ارزشی هم ارائهشده که شاید در قیاس با آن جریان کلان در اقلیت محض بوده و قابل صرفنظر است.
شاید برخی بگویند که فروش بالا و موفقیت در گیشه از شاخصههای مهم یک فیلم موفق است. در صورتی که این اشتباه است. بنابراین منطق، هر فیلمی که به علل مختلفی چون جاذبههای غیر ارزشی بتواند مخاطب را جذب کند فیلم موفقی است. برای مثال فیلم x که هماکنون روی پرده اکران قرار دارد و توانسته در کمتر از 3 هفته به فروش 10 میلیاردی برسد و جایجای آن نمونهای از ابتذال فرهنگی است، طبق این استدلال اثری موفق است.
اصلاً شما سینما قویتر از خود قرآن میخواهید؟ به نظر من قرآن خود یک سینمای فوقالعاده است! شما در قرآن، هم درام میبینید هم تراژدی، هم قهرمان، هم امید. این خود یک سینمای تمامعیار است. برای مثال در سوره مائده آیه 31 در ماجرای قتل هابیل به دست قابیل که او پس از وقوع جنایت مستأصل میشود، خداوند برایش دو کلاغ فرو میفرستد که مأموریت دارند به طور ساختگی پیش چشمان قابیل با همدیگر درگیر شده و یکی از آنها دیگری را بکشد و سپس او را دفن کند. قایبل از این نمایشی که خداوند برای او تولید میکند در میباید که باید چنین عملی را برای هابیل نیز انجام دهد و از آن جا به بعد شد که انسانها دریافتند باید جسد مرده را به خاک بسپارند.
خوب این خودش یک نمایش و به عبارتی سینماست. اما ببینید قرآن با این همه قصههای گیرا چون یوسف و زلیخا در بدو انزال چقدر محبوبیت داشت؟ قرآن در حدود 13 سال مهجور و غریب بود. خوب این خودش به مثابه عدم موفقیت در گیشه است. یعنی با اقبال عمومی مردم مواجه نشد. اما آیا این مهم بود؟ پیامبر(ص) شکست خورد؟ پاسخ واضح است. خیر. چون همین خداوند در قرآن میفرماید: «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره»! روزی فرا میرسد که همین قرآن غریب، تمام مرثیههای کفر را در هم خواهد شکست و نوای آسمانیاش در سرتاسر گیتی طنینانداز خواهد شد.
برای نظرتان راجع به اهمیت و شاخصه فروش میتوانید مثالی از قرآن بیاورید؟
*ابوالقاسم طالبی را همین بس که خداوند مشتری اوست/ از آن دسته مسؤولانی که با بیمبالاتی باعث مظلومیت آثار ارزشی شدهاند باید سؤال کرد
در این رابطه خداوند در قرآن میفرماید: مسلّماً خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را به بهای اینکه بهشت برای آنان باشد خریده، مؤمنانی که همواره در راه خدا نبرد میکنند، دشمن را میکشند و خود کشته میشوند، خداوند بر عهدۀ خود در تورات و انجیل و قرآن به آنان وعدۀ بهشت داده؛ وعدهای ثابت و درست، چه کسی به عهدش از خدا وفادارتر است؟ پس ای مؤمنان! به این داد و ستدی که با خداوند داشتهاید خوشحال باشید، این است کامیابی بزرگ!
نهایتاً این که ابوالقاسم طالبی را همین بس که خداوند مشتری اوست. فروش گیشه حکایت دو روزه همین دنیاست. این جای سؤال و مواخذه از آن دسته مسؤولانی است که با بیمبالاتی، راه را برای نفوذ دشمن آنگونه هموار ساختند که آثار ارزشی ما اینگونه در سکوت و مظلومیت فرو بروند.
اما ابوالقاسم طالبی در این میان همانند قهرمان بیمانند اثرش «محمد جواد بنکدار» که علم مبارزه با قحطی انگلیسی را برداشت، قهرمان غلبه بر سانسور تاریخی استعمار شد و نامش در لوح زرین این ملت برای آیندگان این مرز و بوم به یادگار ماند.
نظرتان راجع به اصل این مصیبت بزرگ چیست؟
*شخصاً بر این باورم تنها «نشر این حقیقت» برای نفرت ابدی مردم ایران از امپریالیسم کافی است!
یکی از بزرگترین فجایعی که میتواند در حق یک ملت رخ دهد گرفتن هویت آن ملت است. ملتی که تاریخش را مصادره کنند در اصل بخش اصیلی از هویتش را غارت کردهاند. ملتی که نداند اجدادش در مبارزه با استعمار که ناشی از خوی وحشیگری مشتی حیوان است تکهتکه شدهاند، با آرمانهایش فاصله میگیرد و دیری نمیپاید که با همان قاتلان اجدادش سر سازگاری و مراوده خواهد داشت. به نظر من این از اصل خود آن فاجعه بزرگتر است.
سؤال بزرگ اینجاست که مگر 10 میلیون عدد کمی است؟ تا به حال استادیوم آزادی رفتهاید؟ آنجا نهایتاً ظرفیت 100 هزار نفر تماشاچی دارد. حال فرض کنید استادیومی ساخته شود که صد برابر آزادی ظرفیت داشته باشد. به تنهایی برای خودش تهرانی است! حال فرض کنید یکجا همه این جمعیت را با یک بمب نابود کنند. اصلاً تصورش را هم نمیتوان کرد!
چطور میشود چنین فاجعهای که در ابعاد مختلفش بیمانند است حتی یک صفحه از تاریخ رسمی و آکادمیک این مملکت را به خود اختصاص نداده باشد؟ این که شما حتی در سیلابس درسی مدارج بالای رشته تاریخ معاصر برترین دانشگاههای کشور، چند خط هم راجع به تنها «100» سال گذشتهی ایران نمیخوانید بزرگترین «چرا» است!
و یک چرای بزرگتر؟ چه کسانی منفعتشان در عدم بروز و انتشار این حقیقت بزرگ است؟ متأسفانه در داخل کشور هم شاهدیم که با علم «تنشزدایی» از انتشار چنین محتواهایی ناراحت میشوند.
شخصاً بر این باورم تنها «نشر این حقیقت» برای نفرت ابدی مردم ایران از امپریالیسم کافی است!
خلاصه که همه این چراهای بزرگ باعث شد به سمت ساخت این اثر بروم. برایم جالب بود که در حین اکران یتیمخانه مردم حتی بعضاً اسمش را هم نشنیده بودند. اثری که فارغ از همه سلیقهها و ورای همه گرایشات سیاسی و... میتواند حس میهنپرستی و وطندوستی یک ملت را برانگیزد. اثری که عشق به میهن را در جایجای آن و پلان به پلان آن میتوان دید.
عمیقاً معتقد بودم و میخواستم اثبات کنم که مردم چیزی راجع به این موضوع نمیدانند که تابه حال ندیدهاند. اگر به آنها مضمون را بچشانیم و همه غبارهای ضد فرهنگ و ضد ارزش فضای رسانهای را از جلو چشمانشان بزداییم، سراپا مشتاق تماشای این اثر خواهند شد. کما این که همه کسانی که با آنها مصاحبه کردم در پایان از این که تا به حال آن را تماشا نکرده بودند، صمیمانه ابراز تأسف کردند.
چه چیزی در ساخت مستند برای شما جالب بود؟
این اثر با 3 نوبت آفیش تصویربرداری در اماکن عمومی اصفهان ساخته شد. ما از اقشار مختلف و مخصوصاً تیپهای گوناگون در مصاحبهها استفاده کردیم. نکته جالب اینجاست که همه مردم به اتفاق بعد از این که به عمق فاجعه پی بردند بسیار متأثر شدند و وقتی هم متوجه شدند که اثری سینمایی به آن پرداخته است مصمم شدند که حتماً به تماشای آن بروند.
در این بین، گریه یکی از خانمها اشک عوامل پشت صحنه را هم درآورد!
شما در این ویدئو به سراغ گردشگران خارجی هم رفتهاید. هدفتان از این کار چه بوده و آیا در نهایت محقق شد؟
*میخواستیم بگوییم حنای استعمار دیگر حتی برای مردم خودش هم رنگی ندارد/ شرمندگی دو گردشگر هلندی و فرانسوی
در سناریوی این ویدئو دو هدف را پیگیری کردیم؛ هدف اول پیام رسانی به مردم بود که خبر دهیم که چنین بلیه عظیمی حادث شده و برای آن هم اثری ساخته شده که هم آنها به تماشای یتیمخانه ترغیب شوند و هم اثبات کنیم که دلیل استقبال محدود از این فیلم، سانسور حقیقت است.
واقعاً فیلمی که میگوئل لیتین را اینگونه متحیر میکند و در این سطح از کیفیت سینمایی قرار دارد، فقط باید با 20 سالن در کشور اکران شود؟! فیلمی که در صدد است وجدانهای یک ملت مظلوم را از ظلمی که در حقش روا داشته شده آگاه کند اینگونه باید سانسور شود.
نکته جالبی برایتان بگویم؛ صهیونیستها با یک افسانه مضحک توانستند جهان را به تلاطم در بیاورند، چقدر کتابها نوشتند، چقدر فیلمها ساختند و اصلاً به این بهانه دنیا را به نفع خود مصادره کردند، یک کشور را تا مرز نابودی بردند و کشوری جدید ایجاد کردند.
جالب اما اینجاست که اگر هولوکاست، کشتار 6 میلیون را پیراهن عثمان کرد، اینجا در میهن ما 10 میلیون انسان به خاک و خون کشیده شدهاند. تصاویر جنازهها واقعاً انسان را منقلب میکند.
حال سؤال اینجاست ما تا به حال از انتشار این واقعه چقدر در جهت منکوب کردن استکبار استفاده کردهایم؟ استفاده که هیچ، اصلاً راجع به آن هم اطلاعی در دست نداریم. خلاصه هدف اول ما این بود که این همیت و حس میهن پرستی مردم را برانگیزیم.
اما هدف دوم همانی است که شما از آن پرسیدید. ما خواستیم سراغ گردشگران برویم تا نشان دهیم حتی آنها هم زیر سقف سانسور زندگی میکنند. آیا آنها خبر دارند که گذشتگانشان با مردم ما چه کردهاند؟ میخواستیم نشان دهیم فارغ از قومیت و نژاد و ملیت، فاجعهای که رخ داده دل هر انسانی را به درد میآورد. ما در انتخاب افراد برای مصاحبه در اطراف اماکن تاریخی اصفهان سعی کردیم گردشگران را از ملیتهایی انتخاب کنیم که یکی از اضلاع جنگ اول جهانی بودهاند.
اولاً که بسیاری از آنها از ترس برخورد حکومتها و ایجاد درد سر هنگام بازگشت به کشورشان از مصاحبه با ما استنکاف میکردند که در جای خود مطلب قابل تأملی بود!
اما دیگر گردشگرانی که حاضر به گفتوگو شدند به ما گفتند حاضریم برای ابراز همدردی با شما هر هزینهای را پرداخت کنیم. نکته جالب اما اینجاست که ما اصلاً تصور «یک واکنش خاص» را از طرف آنها نداشتیم. آن واکنش این بود که وقتی تصاویر را به آنها نشان دادیم و احساساتشان جریحه دار شد و نوبت به مشارکت در کمپین «I hate colonialism» رسید، دو گردشگر هلندی و فرانسوی که هر دو از استعمارگران اروپایی هستند، گفتند: ما به خاطر اعمالی که اجدادمان انجام دادند «شرمندهایم». اجداد ما فاجعههای بسیاری را به بار آوردند! این به نظرم شاه بیت روایت ماست. ای کاش آنقدر قدرت داشتیم که فقط این جمله را به دنیا مخابره میکردیم که دنیا ببیند حنای استعمار دیگر حتی برای مردم خودش هم رنگی ندارد.
ویدئو در رسانههای مختلف چقدر بازدید داشت؟ راضی بودید؟
*ویدئو در کمتر از 48 ساعت بالغ بر 200 هزار بار دانلود شد/برخی میگفتند مستند را درست نکن
با وجود آن که برای بار اول این ویدئو در یک کانال 2 هزار عضوی بارگذاری شد ولی بازدید تاکنون بسیار زیاد بوده است، در کمتر از 48 ساعت بالغ بر 200 هزار بار دانلود در رسانههای گوناگون، آمار مطلوب و مافوق تصوری است. خدا رو شکر در اکثر رسانههای انقلابی و میهن دوست همچون فارس در ساعات و دقایق اولیه انتشار، این اثر باز نشر داده شد.
مستند کوتاه «متنفرم» علاوه بر این تنها در همین 48 ساعت در تعدادی از مراجع ویدئوهای انقلابی هم توانسته عنوان پر بازدیدترین ویدئوی هفته را به خود اختصاص دهد. اینها همه عنایت خداست. شاید برایتان جالب باشد که روزی که طرح به ذهنم رسید و نیت ساخت کردم با خیلی از دوستان به مشورت پرداختم. جالب بود که تعداد قابل توجهی از آنها میگفتند برای چه میخواهی این کار را انجام دهی. این کار اثری ندارد. مگر نمیدانی که یتیمخانه فیلم ضعیفی است و از این دست صحبتها! و من هم در جواب میگفتم اولاً اعتقادی به ضعف یتیمخانه ندارم ثانیاً من برای یتیمخانه این کار را نمیکنم! من برای همان هدفی این کار را میکنم که اتفاقاً خود یتیمخانه برایش ساخته شده است. زندهتر کردن هویت ضد استعماری مردم سرزمینم. قبلاً هم گفتم که اصلاً برایم مهم نبود که واکنشها چیست، دلم میخواست که برای این فریضه کاری انجام دهم. اعتقاد دارم ن هفقط بچه حزباللهیها که تمام کسانی که ایران را عاشقانه دوست دارند باید برای آگاهی از این حقیقت همه را خبر کنند. آگاهی از این حقیقت در این روزها یعنی تماشای یتیمخانه، یعنی مطالعه کتاب قحطی بزرگ آقای مجد، اما از آنجایی که متأسفانه زیاد اهل مطالعه نیستیم شخصاً تا به حال به طور فیزیکی و لسانی بیش از 100 نفر را برای تماشای این فیلم به سینما بردهام. به نظرم این کار وظیفه هر ایرانی غیور است.
برنامهای برای آینده ندارید؟ اثر بعدی شما در چه حوزهای خواهد بود؟
*کمپین « #از_قاتلان_هم_وطنانم_متنفرم » ایجاد خواهد شد/ نسخه انگلیسی «متنفرم» را منتشر خواهیم کرد
اگر عمر و توفیق الهی باشد قطعاً در حوزههای انقلابی خواهد بود. ما در آینده نزدیک در رابطه با «متنفرم» چند کار را انجام خواهیم داد. یکی با توجه به استقبال مردم و اصرار تعداد زیادی از مخاطبینی که ارتباطات مجازی با دوستان اروپایی و آمریکایی دارند، نسخه انگلیسی «متنفرم» را منتشر خواهیم کرد تا شاهد بازتاب جهانی این اثر هم باشیم. باید تنفر از استعمار را به یک حس مشترک فرامرزی و جهانی تبدیل کرد.
و برنامه دوم راهاندازی کمپین « #از_قاتلان_هم_وطنانم_متنفرم » خواهد بود. سؤال من اینجاست که چطور میشود با این همه جنایتی که انگلیس در حق ما انجام داده هنوز کورصداهایی مبنی بر ارتباط با این کفتار پیر در این کشور به گوش میرسد.
جالب است بدانید تعداد بالایی از کامنتهایی که برایمان آمده و اینطور هم از تصاویر و نظراتشان برداشت میشود که شاید اصلاً نظام و انقلاب را قبول هم ندارند، برایمان نوشتهاند ما هم مثل شما #از_قاتلان_هم_وطنانمام_متنفریم!!!
من به این میگویم یک همیت ملی و یک وحدت مثالزدنی! آیا چنین مشترکاتی که با هموطنان عزیزمان داریم جای سرمایهگذاری و تقویت ندارد؟ مگر رهبر معظم انقلاب نفرمودند ممکن است کسانی باشند که انقلاب و حتی این حقیر را هم قبول ندارند اما در مسائلی که مربوط به آینده سرزمینمان است وظیفه همه ایرانیها مشارکت است؛ خدای ناکرده اگر روزی تهدید نطامی در کمین ما قرار گیرد فقط انقلابیها برای دفاع از ایران بسیج میشوند؟!!
ما تا 22 بهمن قصد داریم این کمپین را ادامه دهیم و از مردم میخواهیم با پوستر این کمپین عکس بگیرند، از صحبتهای خود ویدئو بگیرند، صدای ضد استعمار خود را ضبط کرده یا دل نوشتههای خود را راجع به آن برایمان ارسال کنند. همینجا فرصت مناسبی است که از رسانه انقلابی به ویژه مجموعه خبرگزاری فارس هم درخواست کنم که ما را در نشر و اعتلای این برنامه ارزشی جداً یاری رسانند.
در پایان اگر نکته ای باقی مانده است، بفرمایید؟
از همه مردم عزیز، رسانهها، خبرگزاری فارس، مؤسسه فرهنگی شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی(ره) و همه کسانی که در روند ساخت و نشر این اثر بنده را یاری رساندند صمیمانه سپاسگزاری میکنم و آخر الامر به تأسی از استاد بزرگوارم ابوالقاسم طالبی، این اثر ناچیز را به ساحت اقدس حضرت کوثر(س) تقدیم میکنم به امید گوشه چشمی...
این مستند را از اینجا میتوانید دانلود نمایید.